نوشته شده در تاريخ جمعه 1 دی 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

حسین اردکانی، دکترای علم فیزیک و از شاگردان پروفسور حسابی معتقدند: هر آنچه در شارع مقدس وجود دارد دارای مبنای علمی است به طوری که در اعمال حج آمده است که جهت حرکت برای طواف به سمت چپ و خلاف جهت عقربه های ساعت باشد یا اینکه اکثر مراجع تقلید می گویند که بهتر است در ناحیه در خانه خدا تا مقام ابراهیم طواف انجام شود.

وی افزود: تمام اینها از نظر علم فیزیک قابل اثبات است. در نیمکره شمالی که خانه خدا واقع شده است وقتی هر ذره یا جسمی خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخد ۵ نیرو به آن وارد می شود که جمع این نیروها و انرژی ها به سمت داخل است. در بحث طواف هم همین است، ذرات در اینجا انسان ها هستند و مجموع این نیروها نیز به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت می شود.

این فیزیکدان ادامه داد: اگر در طواف، چرخش به سمت راست انجام می شد در علم فیزیک آمده است که گریز از مرکز رخ می داد و طبق قانون فیزیک ذرات که در اینجا انسان ها هستند به سمت بیرون پرتاب می شدند و نیروی آنها به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت نمی شد. اردکانی گفت: حالا اگر خانه خدا در نیمکره جنوبی واقع می شد حتماً در دین ما تأکید بر این می شد که باید در جهت عقربه های ساعت یعنی به سمت راست، طواف خانه خدا انجام شود.
 
وی درباره تأکید بر طواف بین در خانه خدا و مقام ابراهیم نیز اظهار داشت: هر جسم متحرکی که حرکت دورانی دارد اگر شعاع کم شود، سرعت آن به طور ناخودآگاه زیادتر می شود و تمایل و تمرکز آن به سمت داخل و مرکز بیشتر می شود به همین دلیل اکثر مراجع می گویند که در این فاصله طواف خانه خدا انجام شود چون با این تمرکز، صعود و عروج رخ می دهد.

این دکترای علم فیزیک معتقد است که همه چیز در دنیا بر اساس علم فیزیک قابل بررسی است اما علم انسان در این حد نیست که تمام آنها را دریافت کند.

 

نوشته شده در تاريخ جمعه 1 دی 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم(ص) را در خواب می بیند، حضرت به او می فرماید: چرا در مصائب حسین (و حسن) مرثیه نمی گویی تا خدای متعال چشمانت را شفاء دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا(س) حاضر گردیده می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است.

به گزارش فرهنگ نیوز به نقل از رجا، میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلص به وصال شیرازی متوفّی سال 1262 هـ. ق در شیراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفای عصر فتحعلی شاه قاجار بود. علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعلیق، ثلث، رقایم،ریحان،تعلیق،و شکسته) مهارتی به سزا داشته و کتابهای فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اینکه 67 قرآن به خط زیبای خود نوشته است. بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب می آورد و به پزشک مراجعه می کند، دکتر می گوید: من چشمت را درمان می کنم، به شرطی که دیگر با او نخوانی و خط ننویسی. پس از معالجه و بهبودی چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن می کند تا این که به کلّی نابینا می شود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به محمّد(ص)و آل او می شود.

شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم(ص) را در خواب می بیند، حضرت به او می فرماید: چرا در مصائب حسین (و حسن) مرثیه نمی گویی تا خدای متعال چشمانت را شفاء دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا(س) حاضر گردیده می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است.

صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن:

از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد

نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد:

خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت
دل را تهی زخون دل چند ساله کرد

زینب کشید معجر و آه از جگر کشید
کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد


متن كامل شعر:

از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
و آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد

خونی که خورده در همه عمر از گلو بریخت
خود را تهی زخون دل چند ساله کرد

نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام
عمریش روزگار همین در پیاله کرد

نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش
ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد

زینب درید معجر و آه از جگر کشید
کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد

هر خواهری که بود روان کرد سیل خون
هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد

یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت
آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

برخیز ای برادر، بار دگر نظر کن

باچشم پاره خود، از چشم من گذر کن

برخیز ای برادر، اینجا پر از حرامیست

پشت خیام آهو،بنگر که گرگ شامیست

برخیز ای برادر،بنگر علم زمین خورد

وقتی فتادی انگار،کل حرم زمین خورد

برخیز ای برادر،درخیمه قحط آب است

چون موی پر ز خونت،اصغر به پیچ و تاب است

برخیز یار زارم،چشم تو تیر خورده

گل از غم تو ای یار،از داغ تو فسرده

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) علاوه بر ابعاد سیاسی مختلف در کوتاه مدت تبدیل به یک دانشگاه انسان سازی شد. در طول سال های مبازات پیش از انقلاب و در طول جنگ تحمیلی افرادی بودند که با دم مسیحایی روح خدا به یکباره دچار تحولات عظیم روحی شده و در راه اسلام حتی تا پای فدا کردن خود نیز پیش رفتند.

به گزارش پایگاه 598، یکی از این شهدا شهید"شاهرخ ضرغام"بود. وی سال 1328 در تهران متولد شد. در جوانی، به سراغ ورزش کشتی رفت و به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی دعوت شد. اما زندگی او به خاطر همنشینی با دوستان نااهل، در غفلت و گمراهی ادامه داشت تا این که در بهمن سال 1357 و با پیروزی انقلاب، تغییری بزرگ در زندگی‌اش رخ داد.

 

سخنان امام خمینی (ره)، برایش فصل‌الخطاب و روی سینه‌اش "فدایت شوم خمینی" خالکوبی کرده بود. ولایت فقیه را به زبان عامیانه خود برای رفقایش توضیح می‌داد و از همان دوستان قبل از انقلاب، یارانی برای انقلاب پرورش داد.


 

وی وقتی از گذشته‌اش حرف می‌زد، داستان حُر را بازگو می‌کرد و می‌گفت: "حُر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید. من نیز باید جزء اولین‌ها باشم".


 

در همان روزهای اول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به جبهه رفت و همگام با سردار شهید سید مجتبی هاشمی که فرمانده گروه چریکی فدائیان اسلام بود،به مبازه علیه تجاوزگران بعثی پرداخت ودر کوتاه مدتی آنقدر دلاورانه جنگید که دشمن برای سرش جایزه تعیین کرده بود. وی از خدا می خواست که تمام گذشته‌اش را پاک کند و هیچ چیز از او باقی نماند؛ نه اسم، نه شهرت، نه مزار و سرانجام در تاریخ 17 آذر سال 1359 در دشت‌های شمالی آبادان به آرزوی دیرین خود یعنی شهادت رسید."


 

محمد تهرانی، آخرین همرزم شاهرخ ضرغام نحوه شهادت وی را اینگونه نقل می کند: "ساعت 9 صبح بود. تانک‌های دشمن مرتب شلیک می‌کردند و جلو می‌آمدند. شاهرخ از جا بلند شد و روی خاکریز رفت. من هم دویدم و 2 گلوله آرپی‌جی پیدا کردم. هنوز گلوله آخر را شلیک نکرده بودم که صدایی شنیدم. به سمت شاهرخ دویدم. روی سینه‌اش حفره‌ای از اصابت گلوله تیربار تانک ایجاد شده بود. عراقی‌ها نزدیک شدند. من با یک اسیر عراقی پناه گرفتم. از دور دیدم چند عراقی کنار پیکر شاهرخ ایستاده‌اند و از خوشحالی هلهله می‌کردند."



 

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

خاک تربت امام حسین(ع) به کجا اطلاق می شود و آیا هنوز پس از این همه سال خاک تربت وجود دارد؟
بر اساس برخی از روایات سرزمین کربلا تا پنچ فرسخ از هر طرف جزء حریم قبر امام حسین (ع) حساب می‌شود.خاک تربت امام حسین به کجا اطلاق می شود آیا هنوز بعد از این همه سال خاک تربت وجود دارد؟امام خمینی می فرماید: آنچه به صورت قطعی تربت امام حسین (ع) است خاکی است که از قبر و آنچه عرفا ملحق به قبر است برداشته می‌شود.(۱)

تربت امام حسین خاکی است که از قبر یا حوالی مرقد مطهر حضرت سیدالشهدا صلوات الله علیه می آورند که شیعه به خوردن آن استشفا می‌کند. خاک اطراف قبر برای شفای بیمار و مهر نماز استعمال می‌شود.نظر عده‌ای از مراجع آن است که حکم فضیلت سجده بر تربت امام حسین و حکم جواز خوردن کم از آن برای شفاء، مخصوص قبر و کمی از اطراف قبر امام حسین(ع)بوده و بقیه خاک کربلا هر چند محترم است؛ اما حکم خاک قبر امام حسین و اطراف قبر را ندارد.(۲)
بر اساس برخی از روایات سرزمین کربلا تا پنچ فرسخ از هر طرف جزء حریم قبر امام حسین (ع) حساب می‌شود. (۳)


پی نوشت‌ها:به نظر بعضی از مراجع: حکم تربت حسینی که در روایات وارد شده است بر خاک کربلا تا مقداری که حریم قبر امام حسین (ع) است یعنی از هر طرف پنج فرسخ بار می‌شود. ولی زمین‌های نزدیک قبر شریف حضرت، دارای فضیلت بیشتری هستند. (۴)۱. تحریر الوسیله، ج ۲، ص ۱۵۶، امام خمینی، موسسه تنظیم و نشر اثار امام خمینی، ۱۴۲۱ ق ، چاپ اول.۲. آیت الله بهجت، توضیح المسائل مراجع، ج۲ ذیل مسئله ۲۶۲۸، استفتاءات تلفنی از دفتر رهبری، و دفتر آیت الله سیستانی.۳. مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: قَالَ (ع) حَرِیمُ الْحُسَیْنِ (ع) خَمْسَه فَرَاسِخَ مِنْ أَرْبَعِ جَوَانِبِ الْقَبْرِ وسائل‏الشیعه، ج۱۴، ص ۵۱۳، باب حد حرم الحسین (ع) الذی یستحب... .۴. استفتاء تلفنی از دفتر آیت الله وحید خراسانی.
 

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

اين كار حضرت عباس و آب نخوردن آن حضرت سلام الله عليه از دو جهت قابل بررسي و توجه است:


1. از نظر سنت پيامبر(ص):

آيا از ديدگاه سنت پيامبر اكرم(ص) رفتار عباس درست بوده يا مغاير با سيره پيامبر اسلام است؟ اگر مغاير با سيره‎ي نبوي است عمل او با شرع مقدس مخالف و هيچ توجيه شرعي نداشته و حرام است، اما اگر عمل او با سيره نبوي و گفتار معصومين سازگاري دارد. كاملاً مشروع است و اين اطاعت از سيره و گفتار پيامبر(ص) براي او ارتقاء مقام معنوي دارد چون هر يك از انسانها از نظر معنوي داراي رشد و تعالي هستند. معيار رسيدن به تعالي عمل كردن مو به مو به سفارشات و سيره‎ي نبوي و معصومان است خصوصاً در برخي از موقعيت‎ها اگر انسان به سيره و گفتار آنها عمل كند از نظر درجات معنوي رشد فوق العاده‎اي خواهد داشت مثلاً نماز خواندن در شرايط سخت اجر و پاداش بيشتري دارد.

اين رفتار عباس(ع) نيز در اين موقعيت اگر مطابق با سيره‎ي پيامبر و معصومان باشد مقامي فوق‎العاده براي آن در نظر خداوند وجود دارد.

بر اساس روش پيامبر و گفتار موكد آن حضرت و جانشينان او كسي كه ساقي يا سقّا است بايد پس از همه دوستان يا قومش كه براي آنها آب آورده است آب بخورد.

نقل شده كه پيامبر اكرم(ص) در يكي از سفرها يا جنگها آبي آورد و با دست مبارك خود همه را سيراب كرد يكي از اصحاب گفت يا رسول ا... من قبل از شما هرگز آب نخواهم خورد حضرت فرود: ساقي القوم آخرهم...» آب دهنده هر گروه بايد خودش بعد از همه بخورد ـ پس از پيامبر اكرم اين روش در بين مسلمانان، يك روش مستمر شد[1].

روايات در اين باب از حد تواتر افزون است و تمام امت اسلام اين روش را از پيامبر نقل كرده‎اند.

امامان معصوم(ع) همه به اين روايت تاكيد كرده‎اند و از اين شيوه تبعيت نموده‎اند.

بنابراين از نظر شرع اين عمل به هيچ وجه مغاير با شرع مقدس نيست و آنچه شرع حكم مي‎كند عقل با آن مغايرت ندارد. (مَاحَكم به الشرع حكم به العقل).

2. از نظر عقل:

عقل علاوه بر اين كه اين رفتار شرعي و اخلاقي را تاييد مي‎كند بلكه تحسين مي‎نمايد چون وقتي رضاي خداوند در رضايت پيامبر و امام قابل دسترسي است و غايت وصال عقل به كمال كه در اين راه قابل تامين است براي عقل بسيار نيكوست چون كمال طلبي و كمال جويي و ترقي از غايات عقل است و عقل براي رسيدن به كمال آن راه را كه پسنديده است براي انسان لازم و ضروري مي‎داند.

از طرفي وقتي انسان محبوب و معشوقي دارد و معشوق او را در پي انجام كاري فرستاده و چيزي از او طلب كرده است، وقتي عاشق، خود را اغنا مي‎كند كه طلب معشوق را براي او فراهم كند و پس از فراهم كردن به او برساند آنگاه معشوق در اين مقام او را مورد مدح و ستايش قرار مي‎دهد.

لذا رفتار عباس عليه السلام هيچ مغايرت عقلي نيز ندارد چون رأفت و دلسوزي به اهل بيت حسين او را بر آن وا داشت تا پس از نوشيدن آنها آب بنوشد و گرنه دلش آرام نمي‎گرفت لذا او از اين آزمايش آخرين لحظه‎ها پيروز و موفق درآمد و خداوند به همين خاطر در بهشت مقامي به او مي‎دهد كه تمام شهيدان به آن غبطه مي‎خورند.

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . شيخ حر عاملي وسائل الشيعه، ج 25، ص 264 و مستدرك الوسائل ج 1، ص 215 و ج 17، ص 20.

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

مرغ دل پر میزند تا زین قفس بیرون شود / جان بجان امد توانش تا دمی مجنون شود

کس نداند حال این پروانه دلسوخته / در بر شمع وجود دوست اخر چون شود

 

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |
هنوز با خواهرش در حال بازی است و نمی داند "شهید" شده. غزه در خون .......... 
 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

روح بزرگ انسانهاى خود ساخته و پاك به دیگران هم، پاكى و ایمان مى‏آموزد. صداقت و فداكارى ایثارگران در راه خدا الهام بخش تعهد و فداكارى است. حماسه‏هاى جهاد و شهادت مردان بزرگ اسلام، مجاهد ساز و شهید پرور است. عظمت انسانى چهره‏هاى پرفروغ تاریخ خونبار ما اسوه همه كسانى است كه در زندگى به هدفهایى والاتر از خوردن و خوابیدن اعتقاد دارند و ارزشهاى متعالى را مى‏جویند. انسانهاى نمونه از نظر ایمان، اخلاق، شهامت، جوانمردى و استقامت، همیشه زینت تاریخ بوده و هستند.


 

«مسلم بن عقیل‏» یكى از این چهره‏هاست. شنیدن نام این انسان والا و سرباز فداكار راه حق، یاد آور همه خوبیها، رشادتها و جوانمردیهاست;

حماسه مسلم‏بن عقیل در كوفه، پیش درآمدى بر نهضت عظیم عاشورا بود; و خود مسلم، پیشاهنگ نهضت‏سیدالشهدا علیه‏السلام و سفیر انقلاب كربلا و پیشمرگ حماسه تاریخ‏ساز و جاویدان عاشورا بود.

 

چهره ای تابناک بر جبین خاندان ابوطالب

در میان جوانان برومند «بنى‏هاشم‏» مسلم، فرزند عقیل یكى از چهره‏هاى تابناك و شخصیت هاى بارز، به شمار مى‏رفت. «عقیل‏» برادر حضرت على علیه السلام و دومین فرزند ابوطالب بود. در ترسیم زیر رابطه نسبى مسلم، آشكارتر است:

ابوطالب: - طالب - عقیل - مسلم - جعفر - على - حسین بن على .

مسلم‏بن عقیل، برادرزاده امیرالمۆمنین علیه السلام و پسر عموى حسین ‏بن على علیه السلام بود. دودمانى كه مسلم در آن رشد یافت، دودمان علم و فضیلت و شرف بود و خاندانى كه شخصیت انسانى و اسلامى مسلم در آن شكل گرفت، بهترین زمینه را براى تربیت و تكامل معنوى و حماسى مسلم فراهم كرد.

شناسنامه مسلم را، پیش از آن كه از نیاكان و سرزمین وقبیله جستجو كنیم، باید در فكر، عمل و زندگانى‏اش بیابیم; این بهترین معرف مسلم است

از آغاز كودكى، در میان جوانان بنى‏هاشم بخصوص در كنار امام حسن و امام حسین علیهما السلام بزرگ شد و كمالات اخلاقى و بنیان ولایت و درس هاى حماسه و ایثار و شجاعت را بخوبى فرا گرفت. اجداد مسلم كسانى، چون «ابوطالب‏» و «فاطمه بنت اسد» بودند كه در فرزندان خویش، شجاعت و ایمان و دلاورى را به ارث مى‏گذاشتند و مسلم، شاخه‏اى پربار از این اصل و تبار بود; و بنا به اصل وراثت،خصلتهاى برجسته را از نیاكان خود به ارث برده بود. (اشاره است‏ به سخن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در فتح مكه سال 8 هجرى كه فرمودند: «اگر همه مردم از نسل ابوطالب بودند، همه شجاع مى‏بودند.»)

مسلم در زمان حضرت امیر علیه السلام نوجوانى رشید و پاك بود كه به افتخار دامادى آن حضرت نایل شد و با یكى از دختران امام به نام «رقیه‏» ازدواج كرد. این وصلت‏بر میزان فضیلت هاى مسلم افزود و او را بیشتر در محور «حق‏» و در خدمت نظام الهى آن حضرت در دوران خلافتش قرار داد.

شناسنامه مسلم را، پیش از آن كه از نیاكان و سرزمین وقبیله جستجو كنیم، باید در فكر، عمل و زندگانى‏اش بیابیم; این بهترین معرف مسلم است.

مسلم، در دوران خلافت امام على علیه السلام در خدمت آن حضرت، مدافع حق بود و پس‏ از شهادت آن امام، هرگز از حق كه در خاندان او و امامت ‏دو فرزندش، حسنین علیهما السلام تجسم پیدا كرده بود جدا نشد و عاقبت هم، جان پاكش را بر این آستان فدا كرد.

دودمانى كه مسلم در آن رشد یافت، دودمان علم و فضیلت و شرف بود و خاندانى كه شخصیت انسانى و اسلامى مسلم در آن شكل گرفت، بهترین زمینه را براى تربیت و تكامل معنوى و حماسى مسلم فراهم كرد

شجاعت و شهامت

علامه مجلسی در مورد شجاعت مسلم بن عقیل می نویسد: مسلم بن عقیل در میان هم سن و سالان خویش به شجاعت و سخاوت مشهور و به کثرت دانش و خرد شناخته شده بود.

 

مسلم از دیدگاه پیامبر اکرم

شیخ صدوق در کتاب امالی از ابن عباس روایت می کند که علی بن ابی طالب علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد: آیا شما عقیل را دوست داری؟! فرمودند: آری ، من عقیل را از دو جهت دوست دارم؛

اول: عقیل را برای وجود خودش دوست می دارم.

دوم: به جهت این که ابوطالب او را دوست داشت، دوستش می دارم. فرزند همین عقیل در راه دوستی فرزند تو فدا می شود و چشمان مۆمنین برای او گریان خواهد شد و ملائکه بر او درود می فرستند.

آنـگـاه رسـول خـدا صلی الله علیه و آله گـریـسـت به طورى كه اشك بر سینه مبارکشان جارى شـد؛ و سـپـس فـرمودند:خدایا، از آنچه پس از من بر سر خاندانم مى آید به تو شكایت مى كنم.

 

 


 

منابع:

آشنایى با اسوه‏ها - مسلم بن عقیل ـ جواد محدثى

مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی حوزه علمیه قم

سایت ولیعصر (عج)

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

والوتر و الموتور؛ اى حسین یگانه‎اى كه نزدیکان و یاران تو كشته شدند.

«وتر» عطف است بر «ثار» در جمله «السلام علیک یا ثارالله وابن ثاره» كه مناداى مضاف منصوب است. وتر در لغت به معنى فرد و طاق آمده و به معناى كینه و خون هم ذكر شده و همچنین به معنى جنایت و كشتن نزدیكان هم آمده ولى بیشتر به معنى اول ذكر می‎شود كه فرد باشد و لذا نماز "وتر" را براى این "وتر" می‎گویند كه در بین نمازها فرد و طاق است چرا که نماز یك ركعتى غیر از آن نداریم و اگر به معنى كشتن نزدیكان هم آمده، براى آنست كه كسی كه نزدیكان او كشته شوند قهرا تنها می‎ماند به این لحاظ به او "وتر" می‎گویند، و اگر به معناى خون گرفتیم آن هم به معنى فرد است چرا که اگر در این بین كسى كشته شود او را فرد "وتر" می‎گویند یعنى بین ده یا صد نفر یكى كشته شده و به ناحق خونش ریخته گشت .

«موتور» هم در لغت به چند معنى استعمال شده :

1- طاق و فرد شده .

2- كسى كه كسى از او كشته شده باشد.

3- كسى كه كشته شود و حق خون او گرفته نشود.

بنابراین معانى كه در لغت ذكر شد این عبارت از زیارت را سه قسم می‎توان معنى كرد:

1- "وتر" به معنى یگانه و فرد باشد و "موتور" هم تاكید معنى سابق شود مثل حجر محجور و این معنى را در بحارالانوار و مشكلات نراقى ذكر نموده‎اند.

2- "وتر" به معنى فرد باشد، "موتور" هم به معنى كسی كه، كسانى از او كشته شده باشد، یعنى اى حسین (علیه السلام)یگانه‎اى كه نزدیکان و یاران تو كشته شدند.

3- "وتر" به معنى خون ریخته باشد یعنى اى قتیلى كه نزدیکان و اصحاب تو را كشتند.

در بین این سه معنا، دومى بهتر است زیرا حقیقتا حسین "وتر" است از حیث این كه در مقام امامت مثل و مانندى ندارد و همچنین در مقام شهادت هم نظیر ندارد چه از اول دنیا تا كنون مثل او كسى مظلوم كشته نشده و این همه مصیبت ندیده و همچنین چیزهایی كه خدا به او مرحمت فرموده است مثل شفاء در تربت، اجابت دعا در زیر گنبد حرمش، نسل ائمه اطهار از ایشان، ثواب زیارت او و چیزهاى دیگرى كه خداوند در مقابل شهادت فقط به آن حضرت مرحمت فرموده است .

و نزدیکان ایشان هم همگى در كربلا كشته شدند حتى طفل شیرخواره ی امام، و اگر امام سجاد (علیه‎السلام) كشته نشد براى آن بود كه نسل امامت از بین نرود پس آن حضرت "موتور" است به این معنى كه همه اصحاب و یارانش در كربلا، در روز عاشورا كشته شدند.

سیدبن طاووس در لهوف این فراز از زیارت عاشورا را اینگونه شرح می‎دهد:

"وتر" به معنای «تنها و یكتا»، "موتور" به معنای «تنها شده» است. یك احتمال درباره این معنا، یگانگی، منحصر به فرد بودن و بی‌بدیل بودن حضرت است.

احتمال دیگر این است كه، حضرت تنهاست و در این تنهایی موتور است؛ یعنی حضرت با نقشه و برنامه‌ریزی تنها شده است؛ به خصوص اگر توجه داشته باشیم كه سیّدالشّهدا(علیه‎السلام) یك درگیری مخفیانه نداشتند كه مسلمانان از آن بی‌خبر باشند. یزید بعد از مرگ معاویه به استاندار مدینه نامه نوشت كه باید از حسین (علیه السلام) بیعت بگیری و الاّ او را بكش و سرش را بفرست.

 


 

فراوری از کتاب شرح زیارت عاشورا، اثر حضرت آیة الله حاج سیداحمد میرخانی و لهوف سید بن طاووس

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

سفارش های اخلاقی آیت الله 'میرزا جواد ملكی تبریزی' به ارادتمندان سیدالشهدا (ع) كمك می كند تا برای ورود به ماه محرم و عزاداری عارفانه و آگاهانه آمادگی بیشتری كسب كنند.
وقتی روایتی از امام رضا (ع) دیدم كه ‌فرمودند همین كه ماه محرم فرا می‌رسید، لبخند از لبان پدرم محو می‌شد و دیگر كسی ایشان را متبسم نمی‌دید، به سراغ كتاب آیت الله میرزا جواد ملكی تبریزی رفتم و مراقباتی را كه ایشان برای دهه اول محرم و عاشورا بیان كرده بودم مطالعه كردم. اگرچه عمل كردن به این دستورات سخت است ولی با سرلوحه قرار دادن و توجه به این مراقبات می توانیم دل هایمان را عاشورایی كنیم.
امام خمینی (ره) درباره كتاب استاد اخلاق خود چنین سفارش كردند كه 'از علمای معاصر كتاب شیخ جلیل القدر، عارف بالله، حاج میرزا جواد ملكی تبریزی (قدس سره) را مطالعه كن' و صاحب تفسیر المیزان، مرحوم علامه طباطبایی این كتاب را به دریای لبریزی تشبیه كردند كه 'در سنگ و پیمانه نگنجد و مولف آن پیشوای والا مقامی است كه بلندای شخصیت او با هیچ مقیاسی قابل اندازه گیری نیست.'
این استاد اخلاق برای ورود به ماه محرم به ویژه دهه اول آن در كتاب المراقبات مطالبی را بیان كرده كه می توان گفت 'هم دستورات اخلاقی است هم ذكر مصیبت' و گاهی نیز درجه ایمان و اخلاص دوستداران اهل بیت را به سنگ محك گرفته و می آزماید.
ملكی تبریزی می گوید: سزاوار است حال دوستان ائمه اهل بیت به حكم دوستی، وفا و ایمان به خدا و پیامبر (ص) در دهه اول محرم تغییر نموده و در دل و سیمای خود، آثار اندوه و درد این مصیبت های بزرگ و دردناك را آشكار نمایند. باید مقداری از لذائذ زندگی مانند خوردن، نوشیدن و حتی خوابیدن و سخن گفتن (مگر درحد ضرورت) ترك نموده و مانند كسی باشند كه پدر یا فرزند خود را از دست داده است.
وی می افزاید: نباید احترام ناموس خدا و احترام پیامبر(ص) و احترام امامش (ع) كمتر از احترام خود و نزدیكانشان باشد و لازم است كه خدا و پیامبر(ص) و امامش (ع) را بیش از خود، فرزندان و نزدیكانش دوست داشته باشد.
وی با استناد به آیه 24 سوره توبه كه می فرماید 'بگو اگر پدران و پسران خود را بیش از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوست دارید، منتظر باشید تا خداوند مطلب مورد نظر خود را انجام داده و شما پشیمان و زیانكار شوید'، داستانی جالب از فرزند خود نقل می كند و می گوید: یكی از فرزندان كوچكم در دهه اول محرم فقط نان خالی می خورد و تا جایی كه می دانم كسی به او نگفته بود كه این كار را انجام دهد و گمان می كنم سرچشمه این كار دوستی باطنی او بود.
ملكی تبریزی در ادامه می گوید: حال اگر كسی نتواند در تمام دهه اول این كار را انجام دهد باید در روز تاسوعا، عاشورا و شب یازدهم نان خالی بخورد و تا عصر روز عاشورا، مواردی همچون خوردن، آشامیدن و حتی دیدار با برادران دینی را رها كند و آن روز را روز گریه و اندوه خود قرار دهد.
وی زیارت امام حسین (ع) در دهه اول محرم با زیارت عاشورا را به عزاداران و دوستداران آن حضرت سفارش می كند و می گوید: اگر می تواند مراسم عزاداری آن حضرت را در منزل خود با نیتی خالص برپا نماید و اگر نمی تواند، در مساجد یا منازل دوستانش به برپایی این مراسم كمك كرده و این مطلب را از مردم بپوشاند تا به اخلاص نزدیك شده و از خودنمایی دور شود.
این استاد فرزانه می گوید: مواسات با امام حسین (ع) و اهل بیت باید به خاطر صدمات ظاهری كه به آن حضرت وارد شد، باشد ولی از این مطلب هم نباید غافل شد كه صدمات ظاهری كه بر آن حضرت وارد شد در مورد هیچكدام از پیامبران و جانشینان آنان وحتی درمورد هیچیك از جهانیان شنیده نشده است.
ملكی تبریزی افزود: بنابر این دوستانش باید كارهایی را كه مناسب این مصیبت بزرگ است به خاطر مواسات با آن حضرت در این مصیبت انجام دهند، به گونه ای كه گویا این مصیبت بر خود، عزیزان و فرزندان یا خویشان آنان وارد شده است. زیرا امام به فرموده جدش سزاوراتر از آنان نسبت به خودشان می باشد و به این جهت او این مصیبت را پذیرفت و وجود شریف خود را فدای پیروان خود نمود تا آنها را از عذاب دردناك رهایی بخشد.
وی در ادامه به بیان مصیبت های سیدالشهدا (ع) پرداخت و افزود: آن حضرت فرزندان و عزیزان خود را یتیم نمود، به اسارت حرم و زنان و حضرت زینب (س) رضایت داده و اصغر و اكبر و برادران و دودمان خود را سر برید تا پیروانش را از گمراهی و پیروی گمراه كنندگانی كه هلاك شده و دیگران را به هلاكت می كشانند نجات داده و به این وسیله آنان را از گناهان بزرگ و آتش رهایی بخشد.
بنابر این به حكم وفا و مواسات كه از صفات عالی انسانی است لازم است كه همان چیزی را كه امام حسین (ع) به آنان عنایت كرده، آنان نیز به امام تقدیم نموده و همانگونه كه امام خود را فدای آنها نمود آنان نیز خود را فدای او نمایند و حتی اگر چنین كاری را نیز انجام بدهند باز هم به خوبی با او مواسات ننموده اند. زیرا وجود شریف او قابل مقایسه با دیگران نیست. چون سیدالشهدا (ع) مانند پیامبر (ص) علت آفرینش تمام موجودات و سرور تمام مخلوقات و پیامبران و فرشتگان نزدیك به خداوند بوده و محبوب خداوند و محبوب محبوب اوست.
وی در ادامه حال شیعیان حسینی را در دهه اول محرم این گونه تشریح می كند: با گفتاری صادقانه و با زبان حال به امام حسین (ع) بگوید:
- كاش به جای تو تمام این بلاها بر سر من آمده و فدای تو می شدم.
- كاش خویشان و فرزندان من به جای خویشان و فرزندان تو كشته و اسیر می شدند.
- كاش تیر حرمله كه لعنت خدا بر او باد سر شیرخوار مرا می برید.
- كاش فرزندم به جای فرزند تو قطعه قطعه می شد.
- كاش جگر من از شدت تشنگی تكه تكه می شد.
- كاش از شدت تشنگی دنیا بر چشمم تیره و تار می شد.
- كاش من درد این جراحت ها را تحمل می نمودم.
- كاش آن تیر به گلوی من می نشست و جان مرا می گرفت.
- كاش خانواده و خواهران و دختران من در ذلت اسارت افتاده و آنها را مانند كنیزان در شهرها گردانده بودند.
وی تاكید می كند: اگر این سخنان را صادقانه بگویی، تو را پذیرفته و به خاطر مواسات راستین با بزرگوارترین سادات، تو را در جایگاه راستگویان با آنان همنشین می گرداند. ولی به صورت جدی از فریبكاری با این سخنان بپرهیز. زیرا ممكن است وقتی می گویی حاضرم این بلاها را به جای امام (ع) تحمل نمایم، حال و دل تو به مقدار كمتر از یك صدم آن را هم تصدیق نكرده و در موقع امتحان جز مقدار كمی از این ادعاها قبول نشود و در این صورت به جای این كه به جایگاه صدق و درجه صدیقین برسی به ذلت دروغ و پایین ترین درجات منافقین می رسی.
پس اگر می بینی كه نمی توانی این گونه با امام (ع) مواسات نمایی، ادعاهای دروغ را از خود دور كرده و خود را خوار نكن و فقط بگو كاش با تو بوده، در مقابل تو كشته شده و به سعادت بزرگی می رسیدم و اگر می بینی به این مقدار هم معتقد نیستی، مرض دل خود را كه همان دوستی این دنیای پست و میل و اعتماد به زندگی آن و فریب خوردن به زیبایی های آن است، معالجه كرده و این گفته خداوند را كه در قرآن آمده است بخوان كه : 'ای یهود، اگر گمان می كنید فقط شما دوستان خدا هستید و اگر راست می گویید آرزوی مرگ كنید'

مرحوم آیت الله میرزا جواد ملكی تبریزی در پایان چنین سفارش می كند: در آخر روز عاشورا زیارت تسلیت را بخواند و روز عاشورا را با توسلی كامل به حمایت كننده و پناه آن روز كه از معصومین (ع) می باشند به پایان رسانده و در توسل، اصلاح حال و پذیرش عزاداری را خواسته و از كوتاهی خود معذرت بخواهد.

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

محرملر اولاندا گلر حضرت زهرا              اپر قبر شریفون او صدیقه ی کبری

 

                  دیر محشر اولانجا اولن الده حسین وای

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

عید غدیر روز تبریك و تهنیت است .

هر یك به دیگرى تبریك بگوید، هر وقت مؤمنى برادرش را ملاقات كرد،

چنین بگوید:

«حمد و ستایش خدایى را كه به ما توفیق چنگ زدن به ولایت امیرمؤمنان و پیشوایان عطا كرد»

آرى عید غدیر روز لبخند زدن به چهره مردم با ایمان است ... اقبال: 464.

«الحمد لله الذى جعلنا من المتمسكین‏ بولایة امیر المؤمنین و الائمة(ع)»

نوشته شده در تاريخ شنبه 6 آبان 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |
دل خوش به دعای عهد این قوم مباش
تو قصه کوفه بخاطر داری

 

 

 

 
نوشته شده در تاريخ شنبه 6 آبان 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

saqeb.ir-emam-hoseyn.jpg

 

 

 

 

فَلْینْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ

 

انسان باید به غذای خویش بنگرد! «عبس/24»

راز قتل امام حسین علیه السلام در کریمه یاد شده نهفته است!

خواهید پرسید چرا و چگونه؟

پاسخ را با یک سوال آغاز می کنیم:

چرا خداوند متعال خطاب به ابنای بشر می فرماید: انسان باید به غذای خویش بنگرد؟

در این نگریستن چه رازی نهفته است که حضرت باری تعالی در خطابی امر گونه و به تعبیر اهل اجتهاد نزدیک به وجوب انسان را بدان فرا می خواند؟

ممکن است بگویید غایت خداوند در شریفه یاد شده این است که انسان را به تامل در نحوه پیدایش و چگونگی آفرینش غذا فرا خواند.

ونیز ممکن است همچون اهل طب ظاهر آیه را گرفته بگویید:

نگاه به غذا در حین تناول طعام، موجب ترشح غدّه های بزاقی در سطح دهان و معده شده در نتیجه انسان مبتلا به سوء هاضمه نمی‎شود چنانکه یافته ای پزشکی نیز موید این مدعاست.

با نگاهی ژرفتر می توان باطن آیه را کاوید و گفت:

طعام کنایه از دانش است و آدمی باید به دانش خود بنگرد و ببیند علمش را وامدار چه کسی است و از که می ستاند.

همه آنچه گفته شد البته در جای خود درست است و قابل اعتنا؛ اما برداشت دیگری نیز وجود دارد که به جهاتی اندکی درستتر می نماید.آن برداشت سوم این است که انسان آنگاه که بر سفره طعام می نشیند می بایست کمی اندیشه کند و بنگرد این غذایی که بر سر سفره گذاشته اند آیا حلال است یا حرام؟

 

 

اکنون به پاسخ سوال ابتدایی خود تا حد زیادی نزدیک شدیم. با نگاهی به خطبه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، به خود حق می دهیم که بگوییم: غذای حرام و حتی شبهه ناک بود که امام حسین علیه السلام را کشت.

آری! این ادعا به هیچ روی گزاف نیست چه آنکه در روز عاشورا پس از آن که هر دو سپاه آماده پیکار شدند عمر سعد دستور داد تا لشکریانش پرچمهای خود را برافرازند و بر طبل جنگ بکوبند.

سید الشهدا با دیدن این صحنه از خیمه گاه بیرون آمد و در برابر صفوف دشمن ایستاد؛ آنگاه به قصد موعظه از ایشان خواست تا سکوت اختیار کنند و به سخنان وی گوش فرا دهند؛ ولی آنها با همهمه و هلهله نگذاشتند که صدای امام به لشکریان برسد.

حضرت ناگزیر خطاب به ایشان فرمود : "ویلکم ما علیکم أن تنصتوا إلی فتسمعوا قولی...؛ وای بر شما! چرا گوش فرا نمی دهید تا سخنم را بشنوید که هر کس از من پیروی کند نیکبخت است و هر کس راه عصیان پوید بی شک در جرگه هلاک شدگان فرو خواهد افتاد. و شما که به گفتارم گوش فرا نمی دهید البته عصیانگری بیش نیستید.

 

در اثر هدایای حرامی که دریافته اید و در نتیجه غذاهای حرام و لقمه های غیرمشروعی که شکم های خود را از آن انباشته اید، اینگونه خداوند بر دل های شما مهر زده است. وای بر شما! ...

 

آری! اگر نبود "ملئت بطونهم من الحرام" چه کسی این گستاخی را داشت که جگر گوشه پیامبر(ص) را سر بریده آنگاه بر فراز نیزه ها در هر کوی برزن بچرخاند و پیوسته هتک حرمت کند؟!

  •  

صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 34 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.